اصولا به نظر من آدمها دو دستهاند. آنها که از ماجراهای پلیسی- کارآگاهی لذت می برند و آنها که نمیبرند. تفاوت این دو دسته را هم فقط آنها که از خواندن رمانها و داستانهای پلیسی- کارآگاهی یا دیدن فیلمها و سریالهای مبتنی بر آنها یا مشابه آنها لذت میبرند درک میکنند! قصههای پلیسی- کارآگاهی با همه تفاوتهایی که در طول تاریخ تکوین این “ژانر” در آنها پدید آمده، همگی متکی است بر رقابت هوش سالم با هوش ناسالم و پیروزی هوش سالم. حل مساله توسط هوش سالم هم مبتنی است بر مشاهده دقیق و استدلالهای منطقی یا روانشناختی برای بازشناختن وانمود از حقیقت و کشف حقیقت و اجرای عدالت. تعلیق و هیجان تحلیل و نهایتا حل مساله و غلبه نبوغ خیر بر نبوغ شر رویایی است همیشه دوستداشتنی.
فکر کردن را دوست دارم، مشاهده آدمها و تامل درباره آنها را دوست دارم، پیروزی عقل نجیب و هوش سالم را هم دوست دارم، میتوانم کارآگاههای جاودانه رمانهای پلیسی را دوست نداشته باشم؟ حتی نقیضههای رمانهای پلیسی- کارآگاهی هم موید اهمیت آن ساختار آشنای تکرارشونده همیشه جذاباند. اهمیت آن نقیضهها در آن است که فاصله ناچار رویا و واقعیت را ترسیم میکنند. اما رویای نبوغ عقل و نظم فکر و حزم خویشتندارانه و واکنش به موقع و دانش مفید و بینش ظریف و تاثیر آنها واقعیتر از هر واقعیتی میتواند دوستداشتنی باقی بماند.
رمانهای پلیسی- کارآگاهی شخصیتهایی به یاد ماندنی در ذهن دوستدارانشان باقی میگذارند. در رأسشان همیشه شرلوک هولمز است که نبوغ مغرورش هرگز نمیمیرد؛ حتی اگر خالقش یکبار از سر خستگی تصمیم گرفته باشد او را به کشتن بدهد. هولمز دیگر برای ادامه حیات نیازی به کانن دویل ندارد. سر آرتور کانن دویل سالهاست که مرده است ولی شرلوک و جان واتسون هنوز در خیابان بیکر مشغول حل و فصل ماجراهای تازهاند. مایکرافت دوستداشتنی من هم همچنان کمحرکت و جدی در باشگاه دیوژن به حضور موثر و مرموزش ادامه میدهد.
برلاخ و مگره و مارلو و الری کویین و خانم مارپل و کشیش براون و حتی این والاندر زمینیشده طفلکی همگی دوستداشتنیاند. اما راستش میان همه آنها من هرکول پوآرو را از همه دوستتر دارم. داندی کوچک، غریبه آرام، باهوش بیتواضع، دوست دوستداشتنی. کیف میکنم هر وقت به یاد میآورم در یکی از ماجراهایش میگوید “من نمینشینم کنار که بگویم خدای مهربان ترتیب همه چیز را داده است پس من دخالت نمیکنم. تردید ندارم که خدای مهربان هرکول پوآرو را فقط و فقط برای دخالت کردن خلق کرده است. این شغل من است”! آفرین خانم آگاتا کریستی. خیلی ممنون.