برای هر کس که اهل خواندن روزنامههای اصلاحطلب بوده باشد نام هادی حیدری کاملا آشناست، همچنانکه نزد کسانی که علاقمند به کارتون و کاریکاتور باشند کارهای او معروف است. خوشبختانه نشر نظر در هفتههای اخیر گزیده کارتونها و کاریکاتورهای هادی حیدری را در قالب کتابی جمع و جور و چشمنواز چاپ کرده است؛ کتابی که ورق زدن آن انگار تورق خاطرات سالهای اخیر ماست. آثار عرضه شده در کتاب به توالی تاریخی پشت هم قرار گرفته اند و بدین ترتیب مجالی فراهم شده است برای مرور ماجراهای نه فقط سیاسی بلکه اجتماعی سالهای اخیر. از برآمدن دولت اصلاحات تا افول آن، از شکلگیری دولت بعدی تا تنشهای ماندن آن؛ رد همه امیدها و ناامیدیهای نسلی را میشود در کارهای هادی پیگرفت. به ویژه در ماههای اخیر که ظاهرا حالِ کم و بیش کل جامعه بهتر از قبل است مرور آثار هادی نه تجربهای تلخ که تجربهای عبرتآموز است. تجربه موفقیت آنها که ماندند و با ناملایمات سر و کله زدند اما نبریدند و نرفتند.
به نظر میرسد هادی از اوایل دهه هشتاد به سبک و بیان خود رسیده است و در طول سالهای اخیر در این سبک و بیان پختهتر و ورزیدهتر شده است. سبک و بیان هادی حیدری تناسب دارد با شخصیتش و جهاننگریاش. کارتونهایش فریاد آزادیخواهی است اما این فریاد خشمگینانه و تلخ نیست، دعوتی است رسا و روشن به تفاهم و تامل؛ با رنگ و امید (برای نمونههایش نگاه کنید به صفحههای 35، 40، 45، 48، 50، 54، 58، 64، 80، 83، 92، 93، 102، 106).
کاریکاتورهای این مجموعه اندک است. از جمله آنها طرحی است از صادق هدایت (ص 39) که برای من که راجع به هدایت با علاقه کتاب نوشتهام و بوف کورش را از نقاط عطف فرهنگ معاصر ایران میدانم جالب توجه و دوستداشتنی است از فرط سادگی. دو دایره و یک مثلث و چندتایی خط که هم چهره هدایت را تداعی میکند هم حالت جغد را.
انتشار این کتاب را به دوست عزیز هممدرسهام هادی حیدری تبریک میگویم (من و هادی در دبیرستان فرهنگ با هم بودیم و اولین تداعی او برای من علاوه بر طرحهایی که برای مجله مدرسه مان – نسیم – میکشید کاریکاتورهایی است که از آقای دکتر حداد – موسس مدرسه – و آقای چینه کش – مدیر دبیرستانمان – کشیده بود! البته سابقه آشنایی ما ظاهرا باید به عقبتر برگردد. ما بچه محلیم. او در خیابان خورشید (شهید همایون ناطقی) میدان شهدا به دنیا آمده است و من در خیابان بغلی آنجا یعنی خیابان زرین نعل (شهید کفایی امانی). به یک مدرسه راهنمایی هم رفتهایم: مدرسه مدرس).
خیال میکنم ورق زدن این کتاب وقت خیلیها را خوش کند و بعضیها را هم که عمیقتر نگاه میکنند به تامل دعوت نماید.
عکسی از اولین گردهمایی فارغ التحصیلان دبیرستان فرهنگ (فرهنگسرای ارسباران، زمستان 1389)

از راست به چپ: محمد منصور هاشمی، هادی حیدری، احمد شکرچی، شهریار ثابت سعیدی، محمد پریشان، شهاب الدین حداد عادل و … (با کمال شرمندگی نام بقیه دوستان یادم نمی آید! کمک کنند فهرست را تکمیل می کنم)