از “دفتر یادداشتهای بد” ، مجموعه هشتم

این که بعضی بعضی دیگر را مغزشویی می کنند درست
اما این که بعضی پس از مغزشویی شدن از جانب بعضی دیگر
مغزشان آب می رود
حاکی از عیب و علتی در خودشان نیست؟
وجدانا “جنس مغز” در این ماجرا تاثیری ندارد؟!

—————————————————————————————————

اگر ایمان داشته باشید به آن کوه بگویید بیا می آید
اما اگر نگاهی به خودتان بیندازید نگاهی به کوه
شاید از ایمانتان استفاده های دیگری بکنید

———————————————————————

الهی عاشقان را غم مده – عقل بده! – شکرانه اش با من

————————————————————————————

اخلاق یعنی به دیگران آسیبی نرسانی
باقی هم عرفیات است

———————————————

یکی سرش را با فوتبال گرم می کند
یکی با سریال؛
یک عمر هم می شود با پرداختن به پرسش معنای زندگی
خود را سرگرم کرد
و از هیبت نابودکننده آن پرسش گریخت

————————————————————

گاهی فکر می کنم خدا گونه های مختلف خلق نکرده است
بلکه از یک گونه خاص – خر – اشکال مختلف خلق کرده است!

————————————————————-

تا وقتی جنگ هست یعنی آدمیزاد به حداقلی از شعور نرسیده است

——————————————

بزرگترین سرمایه یک احمق
حماقتش است!

————————————-

برای حرف مفت نزدن سواد لازم است
سواد هم ظاهرا فقط با خواندن بسیار به دست می آید
برای حرف مفت زدن البته هیچ چیز لازم نیست
همان چهار تا کتابی هم که بعضی ها خوانده اند
از مصادیق بارز اسراف است!

——————————————–

برای منطقی بودن و درست فکر کردن
نه دوره منطق لازم است نه دوره تفکر نقادانه
شعور لازم است
که لازمه اش بلوغ روانی است

کودک مضطرب
و والد زورگو
پشت این کلاسها و کتابها
بهتر از هر جایی می توانند
خود را پنهان کنند

————————————

آدمها وقتی کاری را یک کم بلد باشند
می روند آن را درس می دهند
وقتی آن را درست بلد باشند
می روند آن را انجام می دهند!*

—————————————————

کسی که نتیجه کاری را دوست داشته باشد نه فرایند انجام آن را
به نتیجه نمی رسد

——————————–

شهرت پس از خلق اثری مهم
مثل باریدن باران در بهار است
یا گرمای هوا در تابستان
طبیعی ترین پیامد؛

اما برای آن که “خلق” و “اثر” و “مهم” را می فهمد
آن بارش باران یا گرمای هوا ممکن است حتی ناخوشایند باشد

کسی به اثری که مهم خلق شده
اهمیت اش را نمی دهد
اهمیت در اثر هست و خودش را تحمیل می کند برای کشف

همه آنها که فکر می کنند با زد و بند و عرضه و ارائه و شهرت
کارشان دیده می شود و اهمیت و اعتبار می یابد
سر کارند؛
معلول یک شرایط
علت آن را ایجاد نمی کند

نوشته محمد منصور هاشمی