طبعا نویسندهای که نام دفتر یادداشتهایش را دفتر یادداشتهای بد گذاشته است یادداشتهایش را چندان جدی نمیگیرد چه رسد به این که بخواهد در مورد آنها ادعایی داشته باشد و برای خودش کشف و کرامتی قائل شود. حتما پیش میآید که برخی از این یادداشتهای تسخرآمیز با گفتهها و نوشتههایی شبیه از کار دربیاید، چه از باب توارد و چه به سادگی به این صورت که نویسنده دفتر یادداشتهای بد جملهای را شنیده باشد و فراموش کرده باشد و بعدا آن را به صورتی که خودش دوست میداشته و میپسندیده به یاد آورده باشد.
در مجموعه هشتم از دفتر یادداشتهای بد این جملات آمده است:
آدمها وقتی کاری را یک کم بلد باشند
می روند آن را درس می دهند
وقتی آن را درست بلد باشند
می روند آن را انجام می دهند!
خانم خالدی به من خبر دادند که در فیلم “پرسه در مه” (بهرام توکلی) جملهای هست به این مضمون که کسانی که کاری را بلدند آن را انجام میدهند و کسانی که بلد نیستند آن را تدریس میکنند. ( اگر اشتباه نکنم در انگلیسی هم عبارتی مشابه این عبارات هست)
این صفحه را باز کردم تا اگر دوستان جملههای دیگری یافتند که برای آنها هم میشد سابقهای پیدا کرد آنها را اینجا بنویسند تا حقی از کسی ضایع نشود. (در اصل یادداشتها هم روی چنین جملاتی یک ستاره اضافه میکنم تا نشانهای باشد بر این که در اینجا درباره آنها توضیحاتی میتوان دید)
خلاصه این صفحه یک جورهایی جای مستدرکات یادداشتهای بد است! چون اگر آدم بیکاری هست که یادداشتهای بد بنویسد، حتما آدمهای بیکارتری هم هستند که آنها را تصحیح انتقادی کنند!
اعلام نظر:
1:
…:
(احساسی که بعدازخواندن این صفحه برایم تصویر شد)
مبهوت تماشای تابلویی جادویی وغرق لذت هستی…
ناگهان آب می پاشند به صورتت که:
تذکر تذکر!!!!
گلهای آفتاب گردان گوشه راست اثرشبیه گلهای فلان نقاش درفلان نقاشی است!!!!؟
چه حالی پیدا خواهید کرد؟؟؟؟