رد کردن و رفتن به مطلب
منو
  • دوست داشتنی‌های من
  • خواندنی ها
  • خبرها
  • نوشته ها و گفته ها
  • دفتر یادداشت های بد
  • شنیدار/دیدار
  • دیدگاه‌های شما
    • دیدگاه‌های شما
    • ارسال دیدگاه
  • درباره نویسنده / درباره سایت
    • درباره نویسنده / درباره سایت
    • زندگی‌نامه و فهرست آثار
    • راه های تماس

محمدمنصور هاشمی

ما کم شماریم

منو

دکتر رضا داوری در “حافظه” مهرنامه

در شماره جدید “مهرنامه” سومین گفتگو از سلسله گفتگوهای حافظه منتشر شده است؛ مصاحبه هایی درباره زندگی و آثار و افکار برجستگان عرصه اندیشه در ایران. گفتگوی اول با دکتر سید جواد طباطبایی بود و گفتگوی دوم با دکتر نصرالله پورجوادی. گفتگوی این شماره با دکتر رضا داوری اردکانی است. به دعوت دوستانم در مهرنامه من در گفتگوی اول و گفتگوی این شماره بوده‌ام. چون گفتگوی اول بحث‌هایی را برانگیخت، در این شماره یادداشت توضیحی من درباره آن گفتگو نیز منتشر شده است. آن یادداشت توضیحی را در ادامه می‌آورم:

گفتگوی مهرنامه با آقای دکتر طباطبایی در شماره 29 بحثهایی را برانگیخت. من نیز به عنوان یکی از شرکت‌کنندگان در گفتگو با سوالات و ملاحظاتی که شفاها و کتبا به اطلاعم می‌رسید مواجه شدم. حال که در یکی دیگر از گفتگوهای “حافظه” شرکت کرده‌ام تصور می‌کنم توضیح اجمالی دو سه نکته چندان بی‌فایده نباشد.
ظاهرا نوعی از مصاحبه هست موصوف به “چالشی” که در آن گفتگوکنندگان به نقد گفتگوشونده می‌پردازند و به نحوی با او مباحثه و حتی مجادله می‌کنند. بعضی توقع داشته‌اند گفتگوی ما از آن سنخ بوده باشد. من مصاحبه با اهل اندیشه و ادب و هنر را پدید آوردن مجالی می‌دانم تا آنها بتوانند دیدگاههای خود را بهتر توضیح دهند و جز در مصاحبه با ارباب قدرت که موظف‌اند به مردم پاسخگو باشند چنان گونه‌ای از گفتگو را نمی‌پسندم. درباره اندیشه‌ها و آثاری که طرح نقد و نظری را در مورد آنها لازم می‌دیده ام کوشیده‌ام در حد توانم توأم با انصاف و ادب بنویسم و بعد از این هم ان‌شاءالله چنین خواهم کرد. به نقادی شفاهی بدل از نوشتن اعتقادی ندارم. پس به سهم خود با آشنایی با اندیشه‌ها و آثار مصاحبه‌شوندگان و منتقدان آنها در پی ایجاد فضایی بوده‌ام برای روشنتر شدن مسائل. طبیعی است که یک مصاحبه فصل‌الخطاب عالم نظرورزی نیست. اگر کسانی نظرات مطرح‌شده در مصاحبه‌ای را درست نمی‌دانند می‌توانند متکی به استدلالها و استنادهایشان آنها را نقد کنند؛ این که توقع داشته باشند نقدهایی که در ذهن داشته‌اند و دوست می‌داشته‌اند بنویسند از سوی مصاحبه‌کنندگان گفته شده باشد توقع واقع بینانه‌ای به نظر نمی‌رسد.
هر کس یکبار تجربه دیدن صورت مکتوب جلسه‌ای شفاهی را داشته باشد می‌داند چه تفاوتی هست میان منطق مکالمه به صورت شفاهی و منطق نوشتار. به این اضافه کنید این را که اصولا در این گفتگوها سخن مصاحبه‌شوندگان موضوعیت دارد و نه مصاحبه‌کنندگان و نیز این را در نظر بگیرید که مصاحبه‌شوندگان متن را پس از پیاده شدن می‌بینند و می‌توانند آن را اصلاح یا حتی مانند مصاحبه پیشین بازنگاری کنند. در چنین موقعیتی طرح نکاتی مثل این که چرا در پاسخ به فلان نکته بهمان مساله ذکر نشده است وجهی ندارد، از جمله به این دلیل ساده که اصلا ممکن است آن نکته یا آن تعبیر در گفتگو مطرح نشده باشد. از طرف دیگر در مصاحبه قبل چون نخست بنا نبود که در برابر پرسشها نام پرسش‌کنندگان بیاید و بعدا دوستان صلاح دیده بودند که چنین کنند مجالی برای ویرایش سوالات وجود نداشت. چنانکه مثلا من برای برخی پرسشهایم توضیحاتی را هم ذکر کرده بودم که در متن انعکاس نیافته بود ( به عنوان نمونه در مورد این که نظریه‌های گوناگونی در حوزه ترجمه هست و بر اساس آنها و مخاطبان مفروض هر ترجمه، نقد و ارزیابی ترجمه‌ها صورتهای مختلفی پیدا می‌کند، در مورد این که چگونه نوعی ایده‌آلیسم در فضای فکری ما جانشین مارکسیسم شده است و مهمتر از همه این که چگونه لحن تند می‌تواند با دوری از انصاف توأم باشد. مساله من نقد خلق‌و‌خو نبود. ظاهرا رابطه بی‌انصافی با لحن تند عموم و خصوص مطلق است و انصاف هم صرفا فضیلتی اخلاقی نیست بلکه در عالم انسانی یکی از مولفه‌های موثر در حصول معرفت است). اساسا این که از میان پرسشها و پاسخها کدامها بیاید و کدامها نیاید و با چه مقدار تفصیل، به صلاح‌دید دوستان مهرنامه است. من و آقای دکتر احمد بستانی مهمان مهرنامه هستیم.
این گفتگوها در یک نشست انجام می‌گیرد. در مورد گفتگوی قبلی به حق این نقد مطرح شد که چرا ناقص مانده است و به آثار و اندیشه‌های آقای طباطبایی پس از انقلاب نپرداخته‌ایم. قضیه به سادگی به این صورت است که ما چند نفر تقریبا بدون طرح و برنامه از پیش تعیین شده در فضایی کاملا دوستانه در کنار هم نشسته‌ایم و گفتگویی کرده‌ایم. این گفتگوها دست کم چهار پنج ساعتی طول کشیده است و این احتمالا حد طاقت بشری (!) برای یک مصاحبه است. بیش از این نه فقط مصاحبه‌کنندگان که به ویژه مصاحبه‌شوندگان محترم هم توان و تمرکز نمی‌توانند داشته باشند. اگر بنا باشد مصاحبه‌ها کاملتر شود باید دوستان گرامی در مهرنامه برنامه‌هایی چند جلسه‌ای تدارک ببینند که هماهنگ کردن آنها هم البته مشکلات خود را دارد.
با این همه و با صرف نظر از لذت مصاحبت با استادانی که محترمشان می‌دارم – از جمله مثلا با استاد مکرم آقای دکتر داوری در گفتگوی این شماره – و همراهی با دوستانی که دوستشان می‌دارم، به عنوان کسی که بخش عمده‌ای از وقت و انرژی‌اش را صرف پرداختن به اندیشه معاصر در ایران کرده است، خیال می‌کنم وجود این گفتگوها با همه کاستی‌هایی که دارد می‌تواند برای کسانی که به تاریخ اندیشه در ایران معاصر علاقمندند خلأهایی را پر کند؛ خلأهایی که هنگام نوشتن کتابها و مقالاتم گاه آنها را کاملا احساس کرده‌ام.
بالاخره این که توضیحات و ملاحظات فوق توضیحات و ملاحظات شخصی من است. ممکن است دوستان عزیزم – آقای محمد قوچانی به عنوان سردبیر و آقای حامد زارع به عنوان دبیر بخش اندیشه مهرنامه – توضیحات و ملاحظات متفاوتی داشته باشند که طبیعتا اگر لازم ببینند آنها را مطرح خواهند کرد.

نوشته محمد منصور هاشمی
منتشر شده در مهرنامه، ش31، مهر 1392

نوشته شده در نوشته ها و گفته ها

دسته ها

  • خواندنی ها
  • خبرها
  • نوشته ها و گفته ها
  • دفتر یادداشت های بد
  • شنیدار/دیدار
  • دیدگاه‌های شما
  • ارسال دیدگاه
  • درباره نویسنده / درباره سایت
  • زندگی‌نامه و فهرست آثار
  • راه‌های تماس
  • دوست داشتنی‌های من
اجرا شده توسط: منصور کاظم بیکی