همه کسانی که در فرهنگ دینی و زمینه سنتی پرورش یافتهاند اینجا و آنجا و گاه و بیگاه نقل قولهای فراوان و حکایات و روایات بسیار شنیدهاند که به بزرگان دین نسبت داده شدهاند و نسبت داده میشوند. برای عموم مردم همین که منبع آن اقوال و افعال بزرگان دین معرفی شوند کافی است تا آن مطالب و نقل قولها و حکایات و روایات را بپذیرند. شاید گاهی هم آنها را به محک نحوه زیست و نگرش خود بزنند. اما نزد متخصصان ارزیابی آنچه نقل میشود فرایندی است پیچیده و دارای ابعاد مختلف.
کتاب اخیر جویا جهانبخش “مأثورات در ترازو: گفتارها و جستارهایی درباره اخبار مشکوک و نقد و عیارسنجی احادیث و ماثورات” کتابی است متخصصانه در نقد و تحلیل برخی منقولات و توضیح جنبههایی از فرایند بررسی و ارزیابی اخبار و روایات. پیشتر بر روی “ما کمشماریم” هم معرفی کتاب پیشین دوست عزیزم جویا جهانبخش – سه گفتار در غلوپژوهی – آمده است ( اینجا ) و هم معرفی صفحه او بر شبکه اینترنت ( اینجا ). بنابراین در اینجا میتوانم مستقیما به سراغ معرفی کتاب بروم.
کتاب مقدمهای دارد با عنوان “نفثةالمصدوری به جای سخن آغازین” که در آن دغدغههای اصلی نویسنده و انگیزه او از نوشتن مقالات کتاب توضیح داده شده و بر ضرورت ارزیابی روشمند منقولات تاکید گردیده است. در ادامه هشت مقاله آمده که شش تای آنها جستارهایی است خواندنی در بررسی برخی اخبار و روایات منقول و دو تای آنها معرفی دو کتاب مرتبط با حدیثپژوهی.
مقاله نخست – اخبار مشکوک در میراث مأثور اخلاقی” بررسی نقادانه چند روایت و حکایت ظاهرا اخلاقی است؛ با این نتیجه که وثاقت تاریخی این حکایات مشکوک است و استناد به آنها از سر مسامحه. یکی از حکایتها – درباره سلمان فارسی – به نظر من نحوی شوخطبعی دربردارد و مرا به یاد بعضی حکایات استادان ذن و مانند آنها میاندازد و اگر آن را از این منظر ببینیم شاید نتیجهای غیراخلاقی نداشته باشد. اما دقیقا به علت همان شباهت، در وثاقت تاریخی این نوع حکایات جای شک هست که بیشتر قابل تحلیلهای جالب ساختارگرایانهاند و گویای مشترکاتی میان آدمیان مختلف و فرهنگهای متفاوت.
مقاله دوم مقالهای است بسیار خواندنی درباره بابا رتن هندی. این شخص – اگر فیالواقع چنین شخصی بوده باشد و به کلی برساخته قصهپردازان نباشد – چند صد سالی پس از پیامبر اسلام (ص) در هند میزیسته و خود را از صحابه ایشان معرفی کرده است که با دعای ایشان طول عمر یافته و بدین ترتیب طبعا میتوانسته روایاتی را مستقیما و بیواسطه از پیامبر اسلام نقل کند. بعضی از اهل فضل و به ویژه متمایلان به تصوف این دعوی را پذیرفته و بابا رتن را از اصحاب رسول خدا دانستهاند. در این مقاله و مقاله بعدی که در حقیقت تکمله همین مقاله است مولف این دعوی را از جنبههای گوناگون به تفصیل نقد کرده است.
مقاله چهارم – با عنوان “گنجی نویافته یا وهمی بربافته؟!” – ارزیابی نقادانه و مفصل خطبهای است منسوب به حضرت ابالفضل که مطابق رأی منتشرکنندگان آن بر فراز کعبه در یوم الترویه سال شصت هجری ایراد شده است اما ارزیابی زبانی و سبکشناسانه از سویی و بررسی سندشناسانه و مستندپژوهانه از سوی دیگر نشان میدهد که نمیتوان بر اصالت آن تکیه کرد.
مقاله پنجم درباره چند بیت مشهور عربی است که منسوب است به امام سجاد (ع) و در برخی آثار مربوط به تشیع و از آن جمله آثار شرقشناس اندیشمند – هانری کربن – به همین عنوان مکررا نقل شده است:
انی لاکتم من علمی جواهره
کیلا یری الحق ذوجهل فیفتتنا
و قد تقدم فی هذا ابوحسن
الی الحسین و اوصی قبله الحسنا
و رب جوهر علم لو ابوح به
لقیل لی انت ممن یعبد الوثنا
و لاستحل رجال مسلمون دمی
یرون اقبح ما یأتونه حسنا
پژوهش جویا جهانبخش نشان میدهد که این ابیات از ابو عمرو کلثوم بن عمرو بن ایوب عتابی تغلبی شاعر و ادیب معتزلی متوفی ابتدای قرن سوم هجری است.
مقاله پنجم کتاب هم باز مقالهای است مفصل در بررسی نسبت حاج ملا هادی سبزواری با احادیث و روایات و نشان دادن اینکه این حکیم صدرایی متاخر در استناد به احادیث و روایات دقت محدثانه نداشته است. عنوان این مقاله “داد و ستد حکیم سبزواری با مردهریگ گرایشهای غالی” گویای محتوای آن است.
دو مقاله انتهایی کتاب با نامهای “آبشخور بحار” و “از آن سموم که بر طرف بوستان بگذشت…” به معرفی کتابهای ” مشرعة بحار الانوار” از محمد آصف محسنی و “تاریخ الحدیث النبوی و موثرات الهوی و الموروث الجاهلی علیه” از سید علی شهرستانی اختصاص دارد.
گمان میکنم کسانی که به نقد و ارزیابی تاریخی مأثورات و منقولات دینی علاقهمندند از مراجعه به “مأثورات در ترازو” لذت خواهند برد:
مأثورات در ترازو: گفتارها و جستارهایی درباره اخبار مشکوک و نقد و عیارسنجی احادیث و ماثورات
نوشته جویا جهانبخش
نشر علم 1393