پرویز تناولی برای هر کس به هنر معاصر ایران و به ویژه مجسمهسازی علاقهمند باشد نامی است بزرگ و بینیاز از معرفی. اما او نه فقط مجسمهسازی صاحب دید و توانمند که نویسندهای پژوهنده هم هست؛ به گونهای که او را در کار خود با خیال راحت و فارغ از تعارفات مبتذل معمول میشود به راستی “استاد” خواند. کنجکاوی این استاد را درباره اشیاء مختلفی مثل قفلها و مانند اینها در مجموعههایی که منتشر کرده است میتوان دید، چنانکه خاطراتش را میتوان در کتاب خواندنی “آتلیه کبود” خواند. اما خواندن تاریخ مجسمه سازی در ایران به قلم مجسمهسازی پیشرو که اهل پژوهش و تحلیل هم هست لطف خاص و متفاوتی دارد. شاید یکی از رازهای اینکه او هنوز به عنوان هنرمندی سرزنده و فعال مطرح است همین روحیه پژوهش کنجکاوانه باشد. مگر نه اینکه هنرمندان بااستعداد و بزرگی را میشناسیم که همنسل تناولی بودهاند اما سالهاست که گویی دیگر نیستند؟
برای کسانی که مانند من عاشق مجسمه و نقشبرجسته و مانند اینها هستند همیشه تاریخ این رشته در ایران میتواند جالب توجه باشد. روشن است که ما در این زمینه سنتی مانند غربیان یا هندیان و بوداییان نداریم و قاعدتا این در دورههایی به ترس از ساختن چیزی که بت تلقی شود هم مربوط بوده است، اما فارغ از این کلیگوییها، واقعا چه داشتهایم و چه داریم؟ کتاب خواندنی و دوستداشتنی تاریخ مجسمهسازی در ایران: از فرهاد کوهکن تا علی اکبر حجار پاسخی است به آن پرسش؛ پاسخی متین، مستند و مصور.
تاریخ مجسمهسازی در ایران: از فرهاد کوهکن تا علی اکبر حجار
نوشته پرویز تناولی
موسسه فرهنگی پژوهشی چاپ و نشر نظر
1392