وقتی حافظ به روایت کیارستمی در آمد؛ خیلیها آن را نقد کردند، خیلیها گفتند باید چنین یا چنان میبود و حتی خیلیها گفتند اصلا نباید میبود! من اما از آن کار خوشم آمد. مصراعهایی را – که بسیاریشان را در خاطر داشتم – در قاب جدیدی میدیدم جدای از قبل و بعدشان، که نه فقط باعث جلب توجهی مضاعف میشد بلکه حتی باعث میشد معنا یا دلالت تازهای در ذهن خواننده/بیننده شکل بگیرد. هیچوقت نفهمیدم چرا عدهای از این کار آشفته شدند، مگر کسی گفته بود شعرها را به صورت کامل نباید خواند؟ یا مگر کسی گفته بود حافظ همین است و بس؟ یک امکان بود و اتفاقا امکان جالبی هم بود. نافی اصالت نبود، بلکه استمرار اصالت و خلاقیت در صورت و زمینهای نو بود. خوشبختانه استاد کیارستمی فارغ از نقد و نظر دیگران کار خودش را ادامه داد و بریدههایی از اشعار مولوی و دیگران را هم در قابهای تازه نشاند و عرضه کرد.
برای من که همیشه دوستدار هنر سربلند استاد عباس کیارستمی بودهام و رد و نشان این دوستداری و علاقهام در مقالاتی از اندیشههایی برای اکنون هویداست، دیدن کارهای تازه این هنرمند بزرگ که اعتبارش را از دید هنریاش کسب کردهاست و نه از ورود به دعواهای سیاسی یا روشنفکری همواره اتفاقی است خوشایند؛ فرقی نمیکند با فیلم تازهای مواجه باشم یا عکس نادیدهای یا حتی یادداشتی درباره مهدی اخوان ثالث یا ژان کلود کاریر یا مریم زندی. نگاه پرورشیافته و دید تازهجو و هنرمندانه خودش را در همه جا نشان میدهد. یکی از آخرین نتایج آن دید باز کتابی است ساده شامل بریدههایی از شعر شاعران کهن و معاصر فارسیزبان، این بار پیرامون شب. چکههایی از شب در ذهنهایی مختلف که لحظههایی ژرف یا دوست داشتنی را رقم میزند و میتواند وقت خواننده/بیننده را خوش کند. این مجموعه در دو مجلد فراهم آمده است، یکی شامل ابیاتی از اشعار شاعران کهن و دیگری شامل بریدههایی از شاعران معاصر.
شب عاشقان بیدل
شب در اشعار شاعران کهن پارسی
عباس کیارستمی
موسسه فرهنگی پژوهشی چاپ و نشر نظر
1394
شب ندارد سرِ خواب
شب در شعر شاعران معاصر
عباس کیارستمی
موسسه فرهنگی پژوهشی چاپ و نشر نظر
1394