اینکه بخشی از شخصیت و ویژگیهای ما در کودکی و محیطی که بچگیمان را در آن گذراندهایم شکل میگیرد حقیقتی است انکارناپذیر، اینکه تجربههای ما در طول زندگی برخی خصلتها را در ما تقویت یا تضعیف میکند نیز واقعیتی است غیر قابل انکار، این هم که اینها میتواند منشاء قسمتی از مشکلات ما در فرایند زندگی باشد جای بحث ندارد؛ اما اینکه بنابراین ما قربانی شرایط هستیم نتیجهگیریی است گزاف و غیرمسئولانه که حاصلی جز شکست همیشگی و ناکامی مدام ندارد. همانقدر که تأثیر والدین و محیط کودکی ما در تکوین برخی از ویژگیهای ما واقعیت دارد، تأثیر خواست ما هم در ادامه دادن یا ندادن وضعیتها واقعیت دارد. ما همانقدر که در بروز شرایط کودکی بیتأثیر بودهایم در استمرار آن شرایط و نتایج و لوازم آنها موثر و مسئولیم. اگر میخواهیم زندگیمان را خود رقم زده باشیم باید این مسئولیت را بپذیریم و به دنبال شناخت خود برویم و در پی تقویت نقاط قوت و رفع نقاط ضعفمان باشیم.
بسته به محیط کودکی و تجربههای زندگی و رفتار والدین و اطرافیان الگوها و طرحوارههایی در ذهن ما شکل میگیرد که خودآگاه و ناخودآگاه در نگرش و گفتار و رفتار ما خود را بروز میدهد و در مسیر زندگی ما موثر واقع میشود. اگر این الگوها و طرحوارهها غیرمنطقی و اشتباه و ناکارآمد باشد طبعا در فرایند زندگی ما را با برخی مشکلات و ناکامیها مواجه میکند. اگر در روند تکوین شخصیتمان گیر برخی از الگوها و طرحوارههای غلط افتاده باشیم و در تله و دام آنها گرفتار شده باشیم راهی نداریم جز شناخت آن الگوها و تلهها و سپس تلاش در جهت رها شدن از آنها. وقتی آنها را میشناسیم و برای رها شدن از آنها سعی و کوشش میکنیم تازه برایمان معلوم خواهد شد در دام چه تلههای مهمل اما قدرتمندی گرفتار بودهایم.
زندگی خود را دوباره بیافرینید نوشته جفری یانگ و ژانت کلوسکو کتابی است دقیقا برای طی همین مسیر، یعنی شناخت طرحوارهها و تلههایی که ممکن است در آنها گرفتار آمده باشیم و تلاش برای آزاد ساختن خویش از آنها.
مؤلفان کتاب بر اساس تجربههای کاری خود از یازده تله زندگی سخن گفتهاند: 1) رها شدگی، 2) بیاعتمادی و بدرفتاری، 3) محرومیت هیجانی، 4) طرد اجتماعی، 5) وابستگی، 6) آسیبپذیری، 7) نقص / شرم، 8) شکست، 9) اطاعت، 10) معیارهای سختگیرانه، 11) استحقاق. تلههایی که هر یک نتایج و مشکلات خاص خود را دارد. البته ممکن است این فهرست برای بعضی این را تداعی کند که با کتابی خشک و نظری و غیرکاربردی مواجهاند؛ اصلا اینطور نیست. در کتاب همه موارد با مثال های واقعی ملموس توضیح داده شده است، برای هر تله هم پرسشنامهای تدوین شده که خواننده میتواند با پاسخ دادن به آنها وضعیت خود را نسبت به آن تله بسنجد. همچنین راهکارهایی آمده است برای رها شدن از هرکدام از تلهها. البته واقعیت این است که شناختن طرحوارهها و تلهها بسیار سادهتر است از تغییر دادن آنها و آزاد شدن از بندشان، چون اولی صرفا نیازمند اندکی شجاعت و صداقت و بصیرت است اما دومی نیازمند تلاش مستمر در طول زمان است. اگرچه به هر حال خبر خوب این است که تغییر ممکن است و بسیاری از این امکان بهره بردهاند، پس بسیاری دیگر نیز با احساس نیاز و خواست تغییر به نتیجه خواهند رسید.
بخش آخر کتاب توضیحات و توصیههای خوبی هم دارد درباره انتخاب روانشناس و رواندرمانگر مناسب؛ کتاب “زندگی خود را دوباره بیافرینید” کتاب خودیاری است ولی واقعیت این است که کمک روانشناس و متخصص میتواند در رسیدن به موفقیت بیشتر تأثیر قطعی داشته باشد.
پیشنهاد میکنم اگر دیدید حوصلهتان نمیآید کتاب را از اول بخوانید نخست به سراغ پرسشنامههای هر فصل بروید و آنها را پر کنید و نمراتتان را محاسبه کنید؛ شاید همین کمک کند توجهتان بیشتر به طرحوارهها و تلههای زندگی جلب شود و با انگیزه و علاقه بییشتری کتاب را بخوانید و با آن ارتباط برقرار کنید.
زندگی خود را دوباره بیافرینید
نوشته جفری یانگ و ژانت کلوسکو
با مقدمه آرون تی. بک
ترجمه حسن حمیدپور، الناز پیرمرادی و ناهید گلیزاده
انتشارات ارجمند