جمشید ارجمند که 23 تیر 1395 در 77 سالگی درگذشت مصداق واقعی تعبیر “اهل قلم” بود. مترجمی بود خوشقلم و دانشور که آثاری خواندنی را از فرانسه به فارسی برگردانده بود، منتقد فیلمی بود سینماشناس و سلیمالنفس که نقدهایی تمیز و بهقاعده نوشته بود، ویراستاری بود ظریف که متواضعانه بر گردن آثار فراوانی حق داشت، طنزپردازی بود با ذوق که آثاری هوشمندانه خلق کرده بود و ترانهسرایی بود که ولو به تفنن کارهایی موفق پدید آورده بود.
نخستین بار نام “جمشید ارجمند” را روی کتابی درباره سینما دیدم. اوایل دوره دبیرستان بودم و به تازگی شده بودم عشق سینما و دنبال همه نوشتههایی بودم که سینما در آنها آنقدر جدی مطرح میشد که توجیهی باشد برای علاقه و وقتصرفکردن نوجوانی در حال و هوایی بسیار مذهبی. در میان کتابهای دست دوم یک دستفروش، کتاب “درباره سینما” نوشته جمشید ارجمند را دیدم و خریدم و با آن کتابِ کاهی، کورمال کورمال، توجهم جلب شد به نئورئالیسم و اکسپرسیونیسم در سینما که فصلهای انتهایی کتاب درباره آنها بود.
بعدها کتابهای دیگر و جدیدتر او را هم دیدم و خواندم، از “نقد فیلم” که گزیدهای بود از نقدهایی که او در طول چند دهه نوشته بود تا اکثر ترجمههایش؛ از “مینیاتور ایرانی” رساله موجز و خواندنی یوسف اسحاق پور و “اصفهان، تصویر بهشت” هانری استیرلن تا ترجمهاش از کتاب سنگین و تخصصی “آیین هندو و عرفان اسلامی” نوشته داریوش شایگان (زنده یاد جمشید ارجمند رمان “سرزمین سرابها”ی استاد شایگان را هم ترجمه کرده که متاسفانه منتشر نشده است).
یک کتاب هم به طور خاص میان ترجمههایش توجهم را چنان جلب کرد که شد خاطرهای خوشایند؛ کتاب “دنیای کوچک دن کامیلو” نوشته جووانی گوارسکی که طنزی شیرین و رندانه داشت و ترجمهای فوقالعاده روان و البته ربطی عمیق به ما. “پپونه” کم ندیده بودم و کم ندیدهام در میان روشنفکرانمان!
نقدهای جمشید ارجمند را به سبب سلامت و تعادلشان دوست داشتم. درکش از نقد مثل بعضیها لاتبازی زبانی طلبکارانه و معرکهگیری خودمحورانه نبود، در کاری به ظرافت چیزهایي میدید و میکوشید آن را برای دیگران توضیح دهد. نثرش هم همیشه خوشایند و موثر بود چه در این تالیفها، چه در ترجمهها.
من با مرحوم ارجمند آشنایی شخصی نداشتم و آشناییام با این اهل قلم واقعی که از دوره دبیرستان روزنامه در آورده بود و کار قلمی کرده بود، چنانکه اشاره کردم، به واسطه نوشتهها و ترجمههایش بود، اما صرفا این نبود. سال 1384 کتابی در آمد که ناشرش صندوق بیمه محصولات کشاورزی بود و به همین جهت شاید چندان در بازار نشر دیده نشده باشد. کتاب جشننامه جمشید ارجمند بود که با سرمایهگذاری همکاران اداریاش و مشارکت قلمی دوستانش فراهم آمده بود و توصیفاتی بسیار دلچسب داشت از او. فکر کردم به پاس کارهای ارزشمند جمشید ارجمند یادی از این جشننامه بکنم.
نام کامل کتاب هست: “جمشید ارجمند؛ جشننامه 45 سال کار، مجموعه مقالات و دیدگاهها درباره جمشید ارجمند همراه با چند نمونه از نقدهای سینمایی”. کتاب به کوشش مرحوم زاون قوکاسیان و حسین رسولاف فراهم آمده است و دربردارنده این بخشهاست: “با جمشید ارجمند” که گفتگوی زاون قوکاسیان است با او، “ارجمند در قلمرو علم و فرهنگ” که دربردارنده یادداشتهایی است از داریوش شایگان، سیروس آرینپور، هرمز همایونپور، محمد شلیله، کیوان سپهر، حسین فریدونی، شهروز جویانی، شاهرخ دولکو، محمد مهدی فخریزاده، حسین رسولاف؛ “ارجمند و سینما” با نوشتههایی از پرویز دوایی، مسعود کیمیایی، مینو فرشچی، رضا کیانیان، احمد بیگدلی، جهانبخش نورایی، جواد طوسی، طهماسب صلحجو، علی خدایی؛ “ارجمند و طنز” با مطالبی از منوچهر احترامی، غلامعلی لطیفی، کامبیز درمبخش، عمران صلاحی؛ و بالاخره “ارجمند و موسیقی” که در آن قوکاسیان و ارجمند درباره ترانهسرایی جمشید ارجمند سخن گفتهاند. همچنین در کتاب دو مقاله سینمایی تقدیم شده به ارجمند هست، یکی درباره ساموئل فولر از بهزاد رحیمیان و دیگری درباره فرانک کاپرا ترجمه آریو کیانوش. نمونههایی از نقدهای سینمایی ارجمند به همراه سالشمار زندگی و کتابشناسی جمشید ارجمند و یادداشتی دلنشین از او در ابتدای کتاب از دیگر بخشهای این جشننامه است.
یاد جمشید ارجمند گرامی و خاک بر او خوش.