جلسه نقد و بررسی کتاب “دایره المعارف هنر” تالیف استاد رویین پاکباز و همکارانشان (نشر فرهنگ معاصر 1395) با حضور مجید اخگر، ایمان افسریان و محمدمنصور هاشمی عصر روز دوم آبان ماه 1395 در سالن استاد جلیل شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
در این جلسه محمد منصور هاشمی ضمن اشاره به تاریخ دایرهالمعارفنویسی در دوره روشنگری، به متافیزیک دایرهالمعارف در آن دوره اشاره کرد و گفت در آن زمان دانشنامهنویسان بر مبنای مفروضات آن دوره سودای جمعآوری چکیده دانش بشر را در مجموعهای واحد در سر داشتند. امروزه و با پایان یافتن آن مفروضات دایرهالمعارفنویسی دیگر “علممحور” نیست و “مخاطبمحور” است. در ایران به ویژه پس از انقلاب نهضتی در جهت دایرهالمعارفنویسی پدید آمده است اما متافیزیکی که این آثار بر مبنای آن تعریف و تولید میشوند متافیزیک قدیمیشده دوره روشنگری است و برای همین اکثر این آثار مجلدات فروان دارد به گونهای که امیدی به پایان یافتن بسیاری از آنها نمیشود داشت. یکی از محاسن جدی “دایره المعارف هنر” استاد پاکباز و همکارانشان این است که بر مبنای آن نگرش نیست و کاملا مخاطبمحور است.
هاشمی اشاره کرد که “دایرهالمعارف هنر” اثری است روشمند و قواعد روشن و موجه در پردازش آن به کار رفته و از نظام ارجاعات متداخل در آن به خوبی بهره گرفته شده و زبان متناسب و معیار دارد و در مدخلهای آن اطلاعات مناسب و مربوط گنجانده شده است.
وی گفت بخش ایران و به ویژه مدخلها و مقالات ناظر به ایران معاصر که کاملا روزآمد هم هست بدیعترین و ارزشمندترین بخش این کتاب است و با پدیدآوردن چنین آثاری است که ما میتوانیم در مقام فاعل شناسا خودمان را موضوع شناسایی قرار دهیم و رفتهرفته و با پیدایش آثار بعدی تحلیلیتر به خودآگاهی نسبت به وضع تاریخیمان برسیم.
او همچنین به این موضوع اشاره کرد که تنها گونه کتاب مرجع دانشنامه و دایرهالمعارف نیست و بد نیست کمکم انتشار کتابهای راهنما (کتابهایی از قبیل companion و handbook ) در ایران رایج شود. چنانکه انتشار دایره المعارف هنر میتواند زمینهساز انتشار چنین آثاری درباره هنر ایران و هنر معاصر باشد.
هاشمی از دیگر مزیتهای این کتاب را بخشهای ضمیمه در جلد سوم آن دانست که دربردارنده مطالبی درباره تاریخ هنرهای گوناگون در زمانها و مکانهای مختلف و نیز مضمونشناسیهای مورد نیاز برای درک آثار هنری است. او گفت این بخش به ویژه از آن جهت که ذیل هر موضوع و مضمون دستکم یکی از تجلیات آن در آثار هنری ذکر شده مفید و کارآمد است. همچنین وی این را که هنرنویسان (فیلسوفان هنر و منتقدان و مانند اینها) هم در کنار نقاشان و مجسمه سازان و عکاسان و مانند اینها در کتاب آمدهاند از جنبههای مفید این کتاب دانست.
محمد منصور هاشمی در کنار این نکات به برخی کاستیهای اثر هم به اجمال اشاره کرد که میشود آنها را در ویراستهای بعدی رفع کرد، هرچند تأکید کرد جزئیاتی که به آنها اشاره میکند ابدا چیزی از ارزش کتاب کارآمد “دایرهالمعارف هنر” نمیکاهد و تنها دیکته ننوشته است که غلط ندارد. او ضمن دستهبندی کاستیها ذیل عنوانهای کلی برای هر یک نمونهای ذکر کرد. از جمله: وجود اطلاع زائد (مثلا ابتلای “آپولینر” به آنفولانزا)، ورود غیر بیطرفانه (مثلا در ابتدای مقاله “اسطوره”)، برخی اشکالات در مدخلگزینیها (مثلا وجود مدخل “پوزیتیویسم” در عین نبودن “پراگماتیسم”؛ یا نبودن مدخلی برای باومگارتن زیباییشناس، یا بودن مقاله ای درباره معماری ایران در ضمایم در عین نبودن معماری در حوزه تعریف شده کتاب)، برخی کاستیهای جزئی در نحوه ثبت مدخلها (مثلا داشتن “پرسپکتیو” از سویی و به صورت “ژرفانمایی جوی” آوردن aerial perspective از سوی دیگر)، نامرتب بودن عرضه دادهها در مواردی (مثلا در مدخل “پرویز شاپور”) و دور شدن از مربوطنویسی ( به عنوان نمونه تحتالشعاع دیگر جنبههای مهم زندگی یک فرد قرار گرفتن مقاله و کمرنگ شدن محور بودن ارتباط او با “هنر” به طور خاص که زمینه مدخل شدن او در این دایره المعارف بوده است).
البته او در پایان هم مجددا ضمن برشمردن وجوه اهمیت این کار گفت نقصهای جزئی در این گونه کارها طبیعی است و این که فردی با همت شخصی و بدون پشتیبانیهای معمول چنین کاری را به سامان رسانده حقیقتا در خور تقدیر است و باید امیدوار بود با استقبال مخاطبان از این کار زمینهای فراهم شود برای عرضه ویراستهای روزآمد و منقح در سالهای آینده.