برای من که هم به نسبت ادبیات و فلسفه میاندیشم (برای نمونه ر.ک. اینجا و اینجا و اینجا ) و هم تعبیر “ناهمتاریخی” را برساخته و در کارهایم به کار بردهام (برای نمونه ر.ک. اینجا و اینجا)، خواندن کتاب “از شعر گفتن” دکتر اسماعیل خوئی تجربهای بود هم لذتبخش و هم فکربرانگیز. کتاب از سویی دربردارنده تأملاتی است در نسبت فلسفه با ادبیات و به ویژه شعر و از سوی دیگر در خلال آن شاعرِ فلسفهدانِ اندیشمند از تفاوت “همزمانی تقویمی” و “همزمانی تاریخی” سخن گفته است. پیوند این موضوعات با دغدغههای فکری پیشگفتهام روشن است و لذت بردنم از خواندن چنین اثری جای تعجب ندارد. اما آنچه برایم مایه شگفتی و فکربرانگیز شد این واقعیت بود که من تا وقتی بزرگواری از سر لطف و بینش این کتاب را برایم هدیه نفرستاده بود آن را ندیده و نخوانده بودم. اسماعیل خوئی شاعر را کم و بیش به واسطه گزیدهای از آثارش میشناختم و از اسماعیل خوئی اهل اندیشه هم کتاب مناظرهاش را با احسان نراقی خوانده بودم و در “هویتاندیشان و میراث فکری احمد فردید” به آن اشاره کرده بودم، اما نمیدانم چرا “از شعر گفتن” را که به معنایی حاصل تأملات نسل پیش از خودم در حوزههایی مستقیماً مربوط به کارهایم بود ندیده و نخوانده بودم. این انقطاع فرهنگی و این گسستگی فکری میان دو نسل پیش و پس از انقلاب برایم اسباب تعجب و تفکر شد. برای همین فکر کردم در قالب این یادداشت کوتاه و پیشنهاد سریع نامی از این کتاب ببرم و خواندن آن را به علاقهمندان به اندیشه و ادبیات پیشنهاد کنم. ضمناً این را هم بگویم که در کتاب بخشهایی کوتاه از نوشتههای ایمانوئل کانت و مارتین هیدگر ترجمه شده است که نمونههایی است گویا در تأیید اینکه وقتی کسی متنی را فهمیده باشد میتواند آن را رسا و قابل فهم ترجمه کند حتی اگر متن در اصل بسیار دشوار و دیریاب بوده باشد.
از شعر گفتن
ترجمه، گفته، نوشته
اسماعیل خوئی
چاپ اول 1352
چاپ دوم، انتشارات نگاه 1386