ضربالمثل “کار را که کرد، آنکه تمام کرد” از جمله مثلهای دلنشین و درست فرهنگ ماست. در سرزمینی که در آن کارها معمولاً با هیجان و شور شروع میشود و بیانگیزه ادامه مییابد و بدون اعلام متوقف میشود، آن ضربالمثل را همیشه باید پیش چشم داشت.
خبر انتشار ترجمهی فارسی “دائرهالمعارف قرآن” از همان مجلد نخست روی “ما کمشماریم” آمده و ادامه یافته است (اینجا و اینجا و اینجا و اینجا و اینجا و اینجا). خوشحالم که همانگونه که حدس میزدم این کار به سرانجام رسید و از آغاز تا انجام ترجمه شد و اینک فارسیزبانان این کتاب را به طور کامل در اختیار دارند. به مترجمان این مجموعه که تعداد زیادی از آنها دوستان و همکارانم هستند و به ویژه به دوستان عزیز و ارجمندم حسین خندقآبادی، مسعود صادقی، مهرداد عباسی، و امیر مازیار که ترجمهی فارسی این مجموعه از ابتدا تا انتها زیر نظر آنها انجام گرفت و منتشر شد، صمیمانه دستمریزاد میگویم. چه خوب که به این کار پرداختند و آن را تمام کردند.
من اگرچه برای پژوهشهای غربیان دربارهی دیگر فرهنگها عمیقاً احترام قائلم و آنها را کارآمد و راهگشا میدانم جزو کسانی نیستم که مرعوب شرقشناسیاند. باور دارم که هر فرهنگی نیاز دارد خودش نیز خودش را بشناسد و مهمتر اینکه به خود بیندیشد؛ چشمانداز موضوعیت دارد و شرقشناسی طبعاً مبتنی بر نیازهای غرب است و از چشماندازی بیرونی. تکرار پژوهشهای غربی برای دیگر فرهنگها اگر صرف انتقال آمیزهای از دادههای درست و نادرست هم نباشد و دریافت دانش و اندیشه باشد، باز اندیشیدن نیست، و هر فرهنگ تنها با اندیشیدن و آفرینش و بازاندیشی و نوزایی درونی باقی میماند. بماند که خود شرقشناسی نیز نسبت به اندیشه و دانش غربی تأخیر دارد و برای کسی که با فلسفه و علوم انسانی و اجتماعی سر و کار داشته باشد -صرف نظر از کار شرقشناسانی استثنائی- شرقشناسی حوزهای روزآمدنشده و غیرپیشرو محسوب میشود. بهرغم اینها آشنایی آگاهانه و درست با آثار شرقشناسان برای ما ضرورت دارد و ترجمهی این آثار همواره مغتنم است. اما خوشحالیام بابت تکمیل ترجمهی فارسی این دائرهالمعارف تنها از باب این ضرورت و اغتنام نیست.
کمتر کسی ممکن است با تاریخ فرهنگ غرب آشنا باشد و اهمیت ترجمهی آلمانی مارتین لوتر را از کتاب مقدس نشناسد. آن ترجمه را یکی از نقاط عطف نه فقط در نهضت اصلاح دینی که در شکلگیری تاریخ سیاسی-اجتماعی جدید میدانند. اینکه آن ترجمه چنین اهمیتی یافته از این جهت است که تاریخ غالب در روزگار فعلی تاریخ غرب است. قصد تشبّث به شباهتسازیهای بیپایه را ندارم و به تفاوتهای تاریخی و فرهنگی واقفم، ولی نمیتوانم نادیده بگیرم که چند صد سال پیش از ترجمه لوتر از کتاب مقدس، فارسیزبانان و ایرانیان (منظورم ایران فرهنگی بزرگ است که سهم همسایگان و همزبانان ما در آن، به اندازهی ایرانیان امروز است) در یکی از دورههای اوج تاریخ و فرهنگشان کتاب مقدس فرهنگشان را به زبان خود برگرداندند. قرآن از دیرباز به فارسی ترجمه شده است. مکرراً. تفسیر آن نیز ترجمه شده است و ترجمهی تفسیر طبری که همین امروز هم فارسیاش از پسِ هزار سال، از فارسی دورههای متأخر و از جمله دورهی قاجار زندهتر و آشناتر است خوشبختانه باقی مانده است. تفسیرها فقط ترجمه هم نشده بلکه مستقیماً به زبان فارسی بر قرآن تفاسیر مهم و شیوا و زیبای فراوانی نوشته شده است. در چنین فرهنگی است که حافظ شده است لسانالغیب و مردم کتابش را کنار قرآن نگه میدارند گویی تفسیری است بر آن. در چنین فرهنگی است که آثار گوناگون فکری و علمی و ادبی و هنری در کنار متن مقدس پدید آمده و محفوظ مانده است. از همان زمان که فارسیزبانان قرآن را به فارسی برگرداندهاند میدانستهاند که شناخت متن مقدس و امر دینی شناختی یکباره و جزمی نیست و نمیتواند باشد، فرایندی است همیشگی؛ بر پایهی نگرشها و دانشها و پرسشهای متفاوت شناختهای مختلف شکل میگیرد. فرق است میان چنین فرهنگی با فرهنگ دیگری که متن مقدس را طوطیوار میخوانند و حفظ میکنند و به آن نمیاندیشند. اگر سلفیگری داعش و امثال داعش در ایران جایگاه و پایگاهی نمیتواند داشته باشد یکی از مهمترین اسبابش همین تفاوت فرهنگی است. میدانم که کسانی با ترجمهی “دائرهالمعارف قرآن” موافق نبودند. به نظر من آنها اشتباه میکردند و میکنند و از این جهت نیز هست که از اتمام این ترجمه خوشحالم. حتماً این دانشنامه نیز همانند دیگر دانشنامهها و شاید بیش از برخی از آنها کاستی و اشکال دارد. باب نقد و نظر همیشه باز است. مهم این است که آغوش فرهنگ ایرانی و زبان فارسی همچنان به روی فهمهای گونهگون و تفاسیر مختلف از متن مقدس باز بماند. ترجمهی فارسی “دائرهالمعارف قرآن” در روزگار ما به مثابه نشانهای از این آغوش باز است که اهمیت دارد، به مثابه نشانهی ادامهی حیات و استمرار فرهنگی که در آن شناخت و اندیشه و بازشناسی و بازاندیشی ارزش است. تروریستهایی که از کودکی نشستهاند با حرکات نمایشی بخشهایی از متنی را به تحتاللفظیترین صورت ممکن فراگرفته و از بر کردهاند از زیستن در دل چنین فرهنگی محروم بودهاند، فرهنگی که در زمانهی بنیادگرایانِ کمدانِ ناشکیبا زندهنگهداشتن آن ضرورتی صدچندان یافته است.
دائرهالمعارف قرآن
سرویراستار: جین دَمن مکاولیف
ویراستاران ترجمهی فارسی: حسین خندقآبادی، مسعود صادقی، مهرداد عباسی، امیر مازیار
جلد پنجم: ل –ی
انتشارات حکمت
1399