کارنامهی نشر کرگدن از آغاز فعالیتش تا امروز کارنامهای است پربار و چشمگیر، حاکی از روند و رویکردی آگاهانه و سنجیده. گمان می کنم کمتر کتابخوانی پیگیر مباحث فکری باشد و توجهاش به کتابهای متنوع این نشر جلب نشده باشد. از این جهت باید به حسین شیخرضایی و همراهانش در این نشر از جمله سحر ترهنده و بابک عباسی و مالک حسینی صمیمانه دستمریزاد گفت. با اینکه به لطف دوستیِ با این عزیزان کم و بیش همهی کتابهای این نشر را دیدهام هیچ وقت پیش نیامده بود کتابی از این نشر را بر “ما کمشماریم” معرفی کنم. اما اکنون که میبینم در این وانفسای کاغذ و چاپ و وضع اسفانگیز اقتصادی همچنان به هر زحمتی هست چراغ این نشر را روشن نگه داشتهاند، فکر میکنم یادی از کوششهای این دوستان کمترین کاری است که برای تحسین همت بلندشان میتوانم انجام بدهم. چهار کتاب مختلف از مجموعه کتابهای متنوع این مجموعه را در این یادداشت در نهایت اختصار به دوستان علاقهمند معرفی کنم بهمثابه بیان خسته نباشیدی به پدیدآورندگانِ دانشورِ این آثار و ناشر ارجمندشان.
تنگنای قضاوت اخلاقی
یکی از جذابترین و فکربرانگیزترین موقعیتهای نمایشی دادگاه و فرایند دادرسی است. کافی است تنها فیلمهای کلاسیکی مانند “12 مرد خشمگین” سیدنی لومت و “شاهدی برای محاکمه” بیلی وایلدر را به خاطر بیاوریم. نمایشنامه قالب ادبی فوقالعاده مناسبی برای درگیر کردن خواننده در فرایند قضاوت است. جایی که نویسندهی خلاق میتواند ما را در آن در جایگاه داور بنشاند. ظاهراً داوریکردن کار سختی نباید باشد، مخصوصاً وقتی همهی دادههای لازم را در اختیارمان قرار داده باشند. هنگامی که اطلاعاتمان ناقص باشد طبعاً داوری کاری است مخاطرهآمیز، ولی اگر مطمئن باشیم نویسنده همهی اطلاعات لازم را حتی تا حد جزئیات در اختیارمان قرار داده است چه؟ آیا در چنین موقعیتی هم قضاوت مشکل است؟ فردیناند فونشیراخ با نمایشنامهی در ظاهر ساده و در باطن ژرفش کفش پای چپ؛ ترور نمایشنامهای دربارهی تصمیمهای دشوار برای من در جایگاه خواننده ثابت کرد حتی در چنان موقعیتی نیز داوریکردن میتواند یکی از مشکلترین کارهای جهان باشد. برای پرهیز از لو دادن ماجرای نمایشنامه چیزی از قصهی آن نمیگویم و تنها اعتراف میکنم با خواندن این نمایشنامه دریافتم برای من قضاوت گاهی نه مشکل بلکه محال است و هزارمرتبه شکر کردم که در عالم واقع عضو هیأت منصفهی چنان دادگاهی نبودهام، عضویتی که در بلاد متمدن دور از دسترس نیست و به قرعهی فال هر شهروند بستگی دارد.
آرزو میکنم مترجم دانشمند این کتاب جناب مهدی سردانی که هم فرهنگ و زبان خودمان را بسیار عالی میشناسند و هم زبان و فرهنگ آلمانی را، از گنجینهی ادبیات نمایشی زبان آلمانی که بهواسطهی نامهای بزرگی چون برشت و دورنمات و فریش برای تمامی دوستداران ادبیات نمایشی آشنا و احترامبرانگیز است باز هم به فارسی ترجمه و ما را در لذت آشنایی با چهرههای جدید این ادبیات و ژرفاندیشیهای معمول در آن بیشتر سهیم کنند.
دیدن تئاتر و اجراهای خوب از نمایشنامهها البته لذتی فراموشنشدنی است ولی نمایشنامه بهعنوان بخش شایان توجهی از ادبیات از یونان باستان تا امروز به خودی خود موضوعیت داشته و دارد و نمایشنامه خواندن بیگمان در زمرهی جدیترین مطالعات هر فرد علاقهمند به اندیشه باید باشد. یکی از فعالیتهای ستودنی نشر کرگدن انتشار نمایشنامه است هم در قالب مجموعههایی مانند علم در صحنه به دبیری نام اعتمادآفرینی چون شاپور اعتماد و هم در قالب تک نمایشنامههایی چون کفش پای چپ. امیدوارم این روند ادامه پیدا کند و مجموعه نمایشنامههای منتشر شده از سوی نشر کرگدن سال به سال غنیتر بشود.
راهکارهای گشایش عاطفی
علوم انسانی کوشش مستمر برای شناخت عمیقتر انسان است در مقام موجود زنده، سخنگو، اندیشنده، خلاق، فرد، عضو جامعه و مانند اینها. از این جهت انسانشناسی و زبانشناسی و فلسفه و مطالعات ادبی و هنری و فرهنگی، و روانشناسی و جامعهشناسی و اقتصاد و علوم سیاسی و مانند اینها بدهکار کاربردهای عملی نیست. همانطور که فیزیک و شیمی و ریاضیات و زیستشناسی چنین نیست. نفس شناخت ارزش و اهمیت دارد. ولی به هر حال شناخت نسبتِ شناسا و شناسنده را با موضوعِ شناخت و امر شناختهشده تغییر میدهد. از این جهت دانش دیر یا زود کاربردهای عملی نیز پیدا میکند. در مورد علوم انسانی هم میتوان از کاربردهای عملی از جمله در زندگی روزمره سراغ گرفت و سخن گفت. کارهایی از قبیل کارهای آلن دوباتن دقیقاً فهمیدنی و کاربردیکردن علوم انسانی در حوزههای مختلف از فلسفه و هنر گرفته تا روانشناسی و اقتصاد است برای مخاطبان عام. در برخورد با آثار گوناگون در حوزهی علوم انسانی باید گروهِ هدفِ مخاطبِ هر کتاب را در نظر داشت. به این ترتیب جایی برای نقد و نظرهای بیوجه و بیربط نمیماند. چه بهصورت مقایسهی آثار مقدماتی و کاربردی با آثار اصلی و عمیق به قصد تعریف و تمجید از قابل فهم و کاربردیبودن دستهی نخست و تخطئهی دشواری آثار دستهی دیگر و چه بهصورت سنجش عمق و اهمیت آن دست از آثار با آثار ژرف متفکران تراز اول به نیت تخطئهی سطحیبودن آثار عمومی. نقد خوب هر اثر را در حدود دعاوی خود آن اثر بررسی میکند. بر این پایه با خیال راحت میشود گفت کارهایی از جنس کارهای آلن دوباتن مغتنم و بصیرتبخش است. عموم مردم نمیتوانند در علوم انسانی متخصص باشند و حتی متخصصان یک حوزه هم الزاماً شناخت ژرفی از دیگر حوزهها ندارند. اما آشنایی با ترکیبی از دستاوردها در علوم انسانی قطعاً میتواند زندگی را خوشایندتر و حل و رفع مشکلات را آسانتر کند. آثار امثال آلن دوباتن در این مسیر مددکار خوانندگان جستجوگر است. یکی از این دست آثار کتاب کمحجم ولی مفید و گرهگشای هفت مهارت عاطفی برای خوب زیستن به روایت مدرسهی دوباتن است که با ترجمهی روان دوست عزیز ارجمندم حمیده بحرینی منتشر شده است. برای نشان دادن فایدهی عملی کتاب یک نمونه ذکر میکنم که شخصاً آزمودم و ثمرهاش را دیدم. در جایی از کتاب آمده است که ما بهطور معمول مثلاً در برخورد با کودکی دو-سه ساله رفتارهایی پرخاشگرانه و حاکی از آزردگی نشان نمیدهیم. در برابر کودک برخورد ما توأم با شکیبایی و بخشش است و سخاوتمندانه. حال اگر به یاد داشته باشیم که در درون هر کدام ما بهعنوان بزرگسال هم باز کودکی هست به هزار و یک علت گاه مضطرب گاه آزرده گاه خشمگین آیا نسبت به دیگریِ بزرگسال جور دیگری رفتار نخواهیم کرد؟ رفتاری گشادهرویانه و مهربانانه و سخاوتمندانه؟ من همین تصور را در خودم تقویت کردم – گاه حتی با خیره شدن در عکس خردسالی دیگران – و دریافتم نگاه ما چقدر متفاوت میشود و روابطمان تا چه حد دوستانهتر و لذتبخشتر. پیشنهاد میکنم از مهارتهایی که میتوانیم کم و بیش بهسادگی بیاموزیم غفلت نکنیم، مهارتهایی که زندگی را برای خودمان و اطرافیانمان خوشایندتر میکند و بخشی از آنها در کتاب آلن دوباتن آمده است.
زنان و فلسفه
تاریخ بشر پر از قضاوتهای عجیب و غریب و ناموجه دربارهی تواناییهای علمی و هنری و فکری زنان است. اثبات ناموجه بودن آن عقاید نیاز به بحثهای پر طول و تفصیل با ذهنهای معیوب تعصبآلود ندارد. هر زنی که این بخت را یافته که تواناییهای ذهنیاش را شکوفا کند مثال نقضی است برای نظریهپردازیهای ظاهراً جامع اما در حقیقت بیمایهی ذهنهای مذکرمحور. ذهنهایی که هراس و فقدان اعتماد به نفس و حرمت نفسشان را پشت خشونت خودشیفتگی پنهان میکنند. بین تواناییهای بالقوه و بالفعل تفاوت هست. حقیقت این است که تواناییهای ذهنی زنان در طول تاریخ در عرصههای متفاوت از ادبیات و هنر گرفته تا علم و فلسفه چندان امکان فعلیت یافتن نداشته است. بنابراین در تاریخِ بسیاری رشتهها نمیتوان بهراحتی نامی از زنان یافت. اما این وضعیت در یکی دو سدهی اخیر بهسرعت و با شتاب در حال تغییر بوده است. به نحوی که دیگر بدون ذکر زنان اثرگذار تاریخ بسیاری رشتهها را نمیشود نوشت. فلسفه نیز یکی از این رشتهها و عرصههاست. تا همین چندی پیش تصور زنان در مقام فیلسوف دشوار بوده است و تنها کسانی که با فلسفههای معاصر آشنا باشند میدانند که این تصور دهههایی است که آشکارا باطل شده است. از این جهت هم هست که هنوز در جاهایی و از جمله کشورمان برای عدهای این پرسشِ منسوخ مطرح است که مگر زنان توانایی تفکر و فلسفهورزی دارند. کتاب تاریخ زنان فیلسوف معاصر که زیر نظر مری الن وایت تدوین و تألیف و زیر نظر مریم نصر اصفهانی به فارسی برگردانده شده مجموعهای است از مقالات راهگشا در معرفی گروهی از زنان فیلسوف یک سدهی اخیر که صرف مرور فهرست نام آنها برای ابطال همهی پیشفرضهای مردسالارانه در این عرصه کفایت میکند: ویکتوریا لیدی ولبی، ای ای کنستانس جونز، شارلوت پرکینز گیلمن، لو سالومه، مری ویتن کالکینز، ال سوزان استبینگ، ادیت اشتاین، گردا والتر، آین راند، کورنلیا یوحانا دفوخل، هانا آرنت، سیمون دوبووار، سیمون وی. و البته که به این فهرست نام زنان فیلسوف زندهای از الن سیکسو و ژولیا کریستوا تا مارتا نوسبام و دیگران را میتوان افزود.
خوشبختانه کتاب زیر نظر زنی اهل اندیشه و دغدغهمند به فارسی ترجمه شده که خود تألیفهایی شایان توجه نیز در عرصهی فلسفه دارد (“پروای دیگران، درآمدی بر فلسفه اخلاق مراقبت” و “انسان و خانه، زن، قلمرو عمومی و قلمرو خصوصی در یونان باستان”) و این نویدی است برای شنیدن صدای زنان در عرصهی فلسفهی ایران بهزودی (در مقالهی “هویت، دین و روشنفکران پساانقلاب ایران” که در شمارهی آتی مجلهی سیاستنامه (ش 28) منتشر میشود به این موضوع اشاره کردهام ودر اینجا مطالب آن مقاله را تکرار نمیکنم). این را هم بگویم که دربارهی زنان فیلسوف کتاب دیگری هم تقریباً همزمان با این کتاب به فارسی ترجمه شد (ملکههای فلسفه، زندگی، آراء و اندیشههای مهمترین فیلسوفان زن جهان، تدوین ربکا باکستون و لیزا وایتنینگ، ترجمهی مریم رضایی) که آن هم مفید و به ویژه از حیث تعدد اشخاص مورد اشاره در خور توجه است اما برای مخاطب عامتر نوشته شده و به اندازهی کتاب تاریخ زنان فیلسوف معاصر تخصصی و عمیق نیست. تاریخ زنان فیلسوف معاصر به قلم زکیه آزادانی، حسنا اسماعیلی، فاطمه توفیقی، مینا درفشی، فاطمه صادقی، مینو لعل روشن، سیده زهرا مبلغ، یاسر میردامادی، و مریم نصر اصفهانی به فارسی ترجمه شده است.
دین و علم، تاریخ تصورات در دوران قاجار
نشر کرگدن هم در حوزهی مطالعات علم و هم در حوزهی مطالعات دین کتابهای شایانتوجهی منتشر کرده است. غالب این کتابها البته ناظر به تمدن غرب است و شاید کمتر توجه کسانی را جلب کند که به مناسبات این دو در فرهنگ خودمان علاقه دارند. اما داروین در عهد قاجار با عنوان فرعی “سه رساله قاجاری پسامشروطه” که با مقدمه و پژوهش و تصحیح دوست نازنین محققام محمد معصومی منتشر شده است دقیقاً به کار کسانی میآید که بررسی نسبت دین و علم در دورههای متأخر ایران برایشان جالب است. در این کتاب سه رساله از محمدعلی سنقری حائری، سیداسدالله خارقانی/خرقانی و میرزا عنایت الله دستغیب دربارهی نظریهی تکامل آمده است. برخورد با نظریهی تکامل یکی از مهمترین نقاط برخورد علم جدید با ادیان ابراهیمی است. این ماجرا که تا همین الان هم در کشورهایی مانند آمریکا ادامه یافته است در ایران تاریخچهای شایستهی تحلیل و تأمل دارد. من پیشتر دوبار در قالب دو مقاله در این باره نوشتهام. اولی که جنبهی تاریخی آن بیشتر است در کتاب خدا و بشر:چند مبحث کلامی در تاریخ اندیشه اسلامی و دیگری که جنبهی تحلیلی آن برجستهتر است در کتاب اندیشههایی برای اکنون چاپ شده است. در اینجا نیازی نیست آنچه را پیشتر نوشتهام تکرار کنم و تنها به ذکر این نکته اکتفا میکنم که رسائلی که در این کتاب آمده فراتر از ماجرای علم و دین برای همهی پژوهشگران تاریخ رویارویی ایرانیان با تجدد میتواند فکربرانگیز باشد، چرا که در خلال آنها انسانشناسی نویسندگان و چالشهای آنها و دنیای جدید را میشود دید؛ نمونهی بسیار جالب همدلیِ خرقانی است با نظام بردهداری که از نظر او الغایش سبب بر زمین ماندن بسیاری احکام شرع شده است! در رسالههای دورهی قاجار از رسالههای سیاسی گرفته تا رسالههای علمی و از رسالههای ناظر به حجاب گرفته تا رسالههای ناظر به حقوق نکات فراوانی در باب جهاننگری و انسانشناسی “علما” میتوانیم بیابیم که نه فقط مشکلات دیروز که گاه حتی مسائل نامفهوم امروز را برایمان روشن میکند.
نشانی وبسایت نشر کرگدن: