افضلالدین مَرَقی کاشانی یا بابا افضل در تاریخِ آنچه فلسفهی اسلامی میخوانند چهرهای کمابیش استثنائی است. یکی از جنبههای این امر، فارسینویسی اوست. بیشتر فلاسفهی جهان اسلام عمدهی آثارشان را به زبان عربی نوشتهاند و هرچند از دانشنامهی علائی ابنسینا تا اساسالاقتباس خواجه نصیرالدین طوسی در زبان فارسی نیز آثاری بسیار شایان توجه تألیف شده است، کمتر کسی را میشود یافت که اکثر آثار فلسفیاش را به زبان فارسی نوشته باشد. بابا افضل با اینکه به گواهی تألیفات عربیاش، به آن زبان تسلط داشته، کارهای اصلیاش را به زبان فارسی پدید آورده است. جالب این است که این آثار از جنس فارسینویسی سهروردی نیست که مباحث نظری را به عربی مینوشته و آثار تمثیلیاش را به زبان فارسی. بابا افضل کاشانی مباحث نظری را به فارسی نوشته است، به نثری روشن و روان، بیتکلف و تصنع و عاری از عربیزدگی فیلسوفان اسلامی دورههای متأخر. در واقع حتی با صرف نظر از فلسفه، نوشتههای بابا افضل تنها از حیث تاریخ نثر فارسی اهمیت چشمگیر دارد و کارهایش یکتنه به نوشتههای کژ و کوژ بسیاری “علما”ی دورههای بعد میارزد.
این نیز در خور ذکر است که بر خلاف آنچه تعبیر “بابا” در ابتدای نام افضلالدین کاشانی ممکن است تداعی کند و بر خلاف رای کسانی مانند سید حسین نصر، او عارف و صوفی نیست، بلکه فیلسوفی نوافلاطونی است با اختصاصات و ویژگیهایی ریشه گرفته از فرهنگ ایرانی.
خوشبختانه چاپ نسبتاً منقحی از آثار مهم این دانشور و فرهیختهی نیمه دوم قرن ششم و آغاز قرن هفتم هجری در دسترس علاقهمندان است، چاپی که به کوشش مجتبی مینوی و یحیی مهدوی فراهم آمده و نخست در سالهای 1331 و 1337 در دو مجلد به چاپ رسیده است. این چاپ دو جلدی دانشگاه تهران را در 1366 انتشارات خوارزمی در یک مجلد منتشر کرده که از امتیاز داشتن یادداشتهای مینوی در حاشیهی چاپ نخست نیز برخوردار است. دانش ادبی و صلاحیت مجتبی مینوی و یحیی مهدوی برای فراهم آوردن این چاپ جای چون و چرا ندارد و در حد نسخهها و اطلاعاتی که آن زمان در دسترس مصصحان بوده، کارشان استادانه است. ولی دریغ که این مجموعه دربردارندهی تحلیلی از اندیشههای افضلالدین کاشانی نیست. آنها هنگام انتشار “مصنفات” در نظر داشتهاند در مجلد سومی جداگانه به زندگی و آثار و احوال و افکار صاحب مصنفات بپردازند، ولی متأسفانه موفق به انجام این کار نشدهاند. در مورد مینوی این ماجرا قابل فهم است، اما عجیب است که یحیی مهدوی در مقام استاد فلسفه بعدها نیز به این کار نپرداخته و جایگاه این اندیشهمند گرانقدر را در تاریخ اندیشههایمان نشان نداده است.
تا جایی که میدانم یکی از بهترین نوشتههایی که در زبان فارسی دربارهی افضلالدین کاشانی وجود دارد مقالهی “بابا افضل” عباس زریاب خویی در دانشنامه جهان اسلام است. علاوه بر مصنفات افضلالدین محمد مرقی کاشانی تصحیح مجتبی مینوی و یحیی مهدوی، چاپهای دیگری نیز از آثار او یا آثار منسوب به او وجود دارد که در میان آنها باید به “دیوان” حکیم افضلالدین کاشانی به کوشش مصطفی فیضی و حسن عاطفی و عباس بهنیا و علی شریف اشاره کرد (ویراست دوم، انتشارات زوار، 1363). به نظر میرسد بابا افضل رباعیسرای قابلی بوده است. نخستینبار سعید نفیسی در کتابی مستقل رباعیات او را به چاپ رسانده است (در 1311ش). در انتهای مصنفات هم شعرهایی از بابا افضل چاپ شده است. البته دربارهی اینکه کدام رباعیها بیگمان از باباافضل است جای پژوهشی انتقادی خالی است. همه میدانیم که مجموعهای به نام “رباعیات ابوسعید ابوالخیر” به اهتمام سعید نفیسی منتشر شده است و این را نیز میدانیم که بنا بر پژوهشهای محمدرضا شفیعی کدکنی ابوسعید ابوالخیر اساساً شاعر نبوده و آن رباعیات منسوب به اوست. در مورد بابا افضل در شاعریاش جای شک نیست ولی در اینکه کدام شعرها دقیقاً از اوست جای بحث هست. تا آن زمان دیوان پیشگفته را میتوان دربردارندهی جملگی اشعار منسوب به بابا افضل دانست که برخی از اوست و برخی قطعاً از او نیست.
دربارهی افضلالدین کاشانی یک تکنگاری انگلیسی هم وجود دارد به قلم ویلیام چیتیک با این مشخصات:
William C. Chittick, The Heart of Islamic Philosophy, The Quest for Self-Knowledge in The Teachings of Afdal al-Din Kashani, Oxford University Press, 2001.
این کتاب دو بخش دارد: مقدمهی مفصلی دربارهی باباافضل و فلسفهی او، و ترجمهی انگلیسی گزیدهای از مصنفات او.
کتاب چیتیک با این مشخصات به فارسی ترجمه شده است:
ویلیام چیتیک، قلب فلسفهی اسلامی، در جستجوی خودشناسی در تعالیم افضلالدین کاشانی، ترجمهی شهابالدین عباسی، دانشگاه کاشان و انتشارات مروارید، 1391.
توجهی که ویلیام چیتیک به جنبهی خودشناسانهی کارهای بابا افضل کرده به نظر من جالب توجه است و به ویژه اشارهاش به پییر ادو (در ترجمهی فارسی پیتر هدوت نوشته شده) برای من فکربرانگیز بود. اما او چنانکه از نام کتابش هم برمیآید بابا افضل را بر بستر کلی “فلسفهی اسلامی” دیده و بر وجوه تمایربخش فکر او تکیه و تأکید چندانی نکرده است و از این جهت همچنان جای کارهای فراوان دیگر دربارهی این حکیم فرهیختهی ایرانی هست.
یکی از این کارها خوشبختانه اخیراً به قلم اندیشمندی ایرانی به زبان فرانسه انجام گرفته است. رضا رکوئی فیلسوف پدیدارشناس ایرانی که به مقایسهی فرهنگهای غربی و شرقی / یونانی و یهودی و ایرانی میپردازد کتابی منتشر کرده است با عنوان “افضل کاشانی، سنت نوافلاطونی در اندیشهی ایرانی سدههای میانه” با مشخصات زیر:
Afzal Kashani, La tradition néoplatonicienne en Iran médiaval, Textes choisis, Présentés et traduits du persan par Reza Rokoee, L’harmattan, Paris, 2024
این کتاب با مقدمهای در معرفی بابا افضل و آثارش آغاز میشود. حجم مقدمه زیاد نیست (حدود سی و پنج صفحه) اما هم پراطلاع است و هم تحلیلی. در واقع مقدمهای است که “فیلسوف”ی “ایران”ی بر پایهی “دیدگاههای خودش” (دربارهی این دیدگاهها بنگرید به اینجا) آن را نوشته است و درست از همین جهت مغتنم است و شایان توجه و راهگشا. به ویژه که بابا افضل رسالهای سخت اندیشهبرانگیز دارد به نام “ساز و پیرایهی شاهان پرمایه” در سیاست و اخلاق. نزد رضا رکوئی که الگوی تاریخی ایرانی را دقیقاً با برجسته کردن معنای شاهی از الگوهای تاریخی یهودی و یونانی متمایز میکند این رساله بخشی است از سیر تاریخی مفهوم شاهی در نگرهی ایرانی که از دوران باستان تا قرن هفتم هجری فراز و فرود خود را داشته است.
بخش بعدی کتاب متنهایی است که رکوئی از بابا افضل برگزیده و به فرانسه برگردانده است. نخستین متن همان “ساز و پیرایهی شاهان پرمایه” است و دیگری “رسالهی تفاحه” (به تعبیر محمدتقی دانشپژوه “سیبنامه”) که متنی است نوافلاطونی اما قدمایمان آن را از آثار ارسطو تصور میکردهاند و روایت مشهور فارسی آن به قلم بابا افضل است.
در پی اینها ترجمهی گزیدهای از نوشتههای گوناگون بابا افضل آمده است، از رسالهی “ایمنی از بطلان نفس در پناه خرد” تا تأملات او دربارهی موسیقی.
بخش بعدی کتاب معرفی افضلالدین کاشانی در مقام شاعر است و ترجمهی منتخبی از رباعیات او.
کتاب پیش از رسیدن به کتابنامهی پایانی پیوستی هم دارد و آن ترجمهی فرانسهی مقالهای است مهم دربارهی رسالهی تفاحهی منسوب به ارسطو از مارگولیوث مستشرق مشهور که در 1892 به زبان انگلیسی چاپ شده است.
طبیعتاً به هر موضوعی از منظرهای گوناگون میتوان نگریست و بنابراین ممکن است کس دیگری از منظری غیر از منظر رضا رکوئی نکات دیگری دربارهی بابا افضل مطرح سازد و بر چیزهایی متفاوت تأکید کند. به نظر من آنچه در این مباحث مهم است اختلاف منظرها نیست، بلکه سطح نگرش است و پایین نیاوردن حد و حدود بحثها. کارهای رضا رکوئی همواره ژرفنگرانه و پژوهشگرانه است و از این حیث هیچ کس به رغم هر رویکرد و نگرشی که داشته باشد نمیتواند ارزش آنها را انکار کند.
آثار افضلالدین کاشانی بخشی بسیار مهم از تاریخ اندیشههای فارسیزبانان و ایرانیان است اما آن گونه که شایسته و بایسته است محل توجه اهل فلسفهی ما نبوده است. در ایام دانشجویی من در گروه فلسفهی دانشکدهی ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران عملاً در آنجا توجه فرهنگی و تاریخی به فلسفه ی اسلامی وجود نداشت و به تبع آن به رغم چندین و چند واحد درسهای مرتبط با فلسفهی اسلامی از بابا افضل که از قضا آثارش با مشارکت بنیانگذار همان گروه فلسفه تصحیح و منتشر شده بود حتی نامی هم نمیشنیدیم. ولی در آن گروه استادی در حوزهی فلسفهی غرب داشتیم که بارها نام بابا افضل کاشانی را از او شنیدیم و اهمیت آثارش به ما یادآوری شد. خاک بر استاد درگذشتهیمان کریم مجتهدی خوش باد که چون رسالهی دکتریاش دربارهی بابا افضل بود به اهمیت وی وقوف داشت و ذکر خیرش را میکرد. بعدها دانستم که از رسالهاش مقالهای استخراج کرده بوده با عنوان “افضلالدین کاشانی، فیلسوف ایرانی” که در همان دههی شصت میلادی در فرانسه چاپ شده است. این گویا در آن روزگار کمابیش بیشترین مشارکتی بوده است که ایرانیها و امثال آنها در این حوزهها در غرب میتوانستهاند بکنند. یادش به خیر میرشمسالدین ادیب سلطانی که یکبار با صراحت و بیپیرایگی گفت در ایام جوانیِ نسل آنها تقریباً ناممکن بوده است ایرانیان بتوانند رسالهی خود را در کشورهای غربی به صورت کتاب منتشر کنند. خوشحالم که روزگار عوض شده است و ایرانیان در غرب به زبانهای مختلف رسالهها و کتابهای خود را چاپ میکنند، از جمله به فرانسه و در مجموعهی زیر نظر عطا آیتی در انتشارات “آرماتان” که پیشتر به آن اشاره کردهام (اینجا). امیدوارم انتشار تکنگاریهای راهگشایی مانند این اثر رضا رکویی دربارهی بابا افضل، با آثاری راجع به دیگر فیلسوفان کهن ایران ادامه یابد و همچنان بتوانیم انعکاس تاریخ اندیشهی ایرانی را در آینهی زبان فرانسه مشاهده کنیم
Afzal Kashani, La tradition néoplatonicienne en Iran médiaval
Textes choisis, Présentés et traduits du persan par Reza Rokoee
L’harmattan, Paris, 2024.
.