بعضی میگویند موسیقی سنتی ایران و به طور خاص آواز غمانگیز است. هر کس حق دارد سلیقه و علاقه خود را داشته باشد. به ویژه این که به علل مختلف – از بیوشیمیایی گرفته تا تربیتی – وضع روانی آدمها متفاوت است. کسانی که چیزی را نمیپسندند حق دارند آن را نشنوند. اما لابد در مقابل کسانی هم که آن را میپسندند حق دارند آن را بشنوند و بگویند چرا آن را دوست میدارند. گمان میکنم غمانگیز برای انسانهای مختلف معانی و مصادیق گوناگونی دارد. اگر غمانگیز به معنی ناراحت و عصبی و افسرده کننده باشد من آواز ایرانی را یک لحظه هم غمانگیز نیافتهام. با موسیقی سنتی ایران من وارستگی را تجربه میکنم، تعالی را و آرامش را. اگر غمانگیز معانی پیشگفته را داشته باشد من – ضمن احترام به سلیقه کسانی که آن را میپسندند- مثلا موقع شنیدن موسیقی متال احساس غم میکنم.
موسیقی کلاسیک غربی را با نظم و شکوه حیرتانگیزش دوست دارم، از رازورزی باخ تا ظرافت موتسارت تا عظمت بتهون. اما آنجا خانه من نیست. انگار در هتلی مجلل مهمانم کرده باشند.
صدای نی و سه تار و سنتور و تار و کمانچه برایم صداهای آشناست، صداهای خانگی.
از کارهای خوانندگان ایرانی کارهای بسیاری را دوست دارم، از سنتی و محلی تا پاپ و جاز و بلوز.
کلا موسیقی محلی ایران را بسیار دوست میدارم، اجراهای ساده اصلی را و اجراهای اصیل و ارزشمند و دلنشین سیما بینا را(1).
کارهای فرهاد را دوست دارم و کارهای رعنا فرحان را و به ویژه کارهای “شاه ماهی” را از “کویر” و “مرداب” تا “کیو کیو بنگ بنگ”(2).
اما آواز اصیل ایرانی برایم جایگاهی خاص دارد. آوازی که گمان میکنم محمد رضا شجریان – که کم و بیش همه ایرانیان شیرینی مثنوی خوانی و ربنایش را در کام دارند – در اجرای آن به راستی بینظیر است. در آواز شجریان صدا خودش موسیقی است و از این جهت هم هست که گاهی شعر در آواز او محو میشود. فارغ از القاب قالبی معمول او “استاد” آواز ایران است. وقتی شجریان غزلی از سعدی را میخواند از دولت غمی برخوردار میشوم که حافظ از آن سخن میگفت، غمی ورای غم و شادی روزمره؛ غمی عین شادی وارستگی.
در مرکبخوانی آلبوم “نوا” چنان غزلهایی هست و چنان آوازهایی، از جمله: بگذار تا مقابل روی تو بگذریم دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم…

1) خجالت میکشم این پینوشت را بنویسم اما گمان میکنم توضیحش برای “گرانان جهان” بد نباشد که از منظر فقه شنیدن صدای بانوان به قصد ریبه حرام است و صادقانه فکر میکنم مردانی که با شنیدن صدای خانمها مشکلی احساس میکنند بهتر است با یک روانشناس خوب درباره حال و احوالشان مشورت کنند.
2) شهریار در شعری سروده است که “کاروان عمرم از عهد قمر گو میکشید شهریارا تا به دوران…آرد مرا” !